به گزارش سلامت نیوز به نقل از روزنامه ایران، کارشناسان میگویند آتشسوزیهای زاگرس همان بحران همیشگی بود اما عوامل انسانی، پربارشی و پوشش گیاهی در نهایت دست به دست هم داد تا رخت سیاه آتش سوزی خسارت عمیقتری بر تن دردمند زاگرس به جا بگذارد. حجتالله مرادخانی، کنشگر محیط زیست و مدرس دانشگاه میگوید آتشی که به جان زاگرس افتاده بسیار خطرناکتر از چیزی است که تصور میشود.
این پژوهشگر میراث فرهنگی معتقد است مسألهای که بیش از همه به زاگرس آسیب زده نگاهی است که به این میراث میشود. زاگرس یک پدیده صرف محیط زیستی نیست، بلکه میراث طبیعی کشورما محسوب میشود. در کنوانسیون ثبت آثار جهانی طبیعی و فرهنگی یونسکو موسوم به کنوانسیون ۱۹۷۲ جنگلهای هیرکانی و بیابان لوت به عنوان میراث بشری به ثبت رسیدند که بر همین اساس باید بالاترین سطح حفاظتی برای این مناطق اعمال شود.
زاگرس از ابتدا بطن شکلگیری تنوع میراث فرهنگی ملموس و غیرملموس ایران بوده است تاجایی که تنوع موسیقی، آیینهای گوناگون، پوشاک، غذا و بخش عظیمی از پدیدههای فرهنگی و مردمشناختی ما برآمده از آن است. بنابراین لازم است تا با نگرشی وسیعتر و عمیقتر به حفاظت از زاگرس بپردازیم، چراکه حیات ایران به حیات زاگرس وابسته است.
نابودی هر بلوط؛ تهدیدی برای همه
آتش سوزیهای جنگلهای زاگرس استان به استان، شهر به شهر و روستا به روستا درحال گسترش است. وضعیت آتش سوزی به مراتب بسیار وخیمتر از سالهای گذشته است. مدیرکل منابع طبیعی و آبخیزداری لرستان پیش از این به «ایران» گفته بود با وجود اینکه هنوز به پایان سال نرسیدهایم؛ شاهد رکوردزنی آتش سوزیها هستیم.
به طوری که آمار کنونی، 10 درصد از آمار کل آتش سوزیهای سال گذشته بیشتر است. مرادخانی با اشاره به قرارگرفتن 12 تا 14 استان ایران در دامنه زاگرس میگوید: آتش گرفتن حتی یک بلوط هم تهدیدی برای حیات همه انسانها محسوب میشود. چراکه زاگرس فقط محیط زیست نیست، بلکه خاستگاه تمدن و تنوع فرهنگی و هنری ماست.
فاجعه اینجاست که ما فقط در ابتدای بهار و تابستان امسال شاهد سوختن حجم وسیعی از جنگلهای این منطقه استراتژیک در استانهای مختلف ایلام، کردستان، چهارمحال و بختیاری، کرمانشاه، شیراز، لرستان و... بودیم. متأسفانه آنطور که باید و شاید به این منطقه استراتژیک اهمیتی داده نمیشود.
این کنشگر محیط زیست، آتش سوزی جنگلهای زاگرس را مساوی آتش گرفتن خانه هر ایرانی میداند و میگوید: درحالیکه همه باید برای حفاظت از زاگرس تلاش کنیم، آمارها نشان میدهند که بیش از 95 درصد آتش سوزیهای زاگرس منشأ انسانی دارد. متأسفانه با دست خالی نمیتوان این آتش سوزیها را مهار کرد و امکانات و نیروی انسانی ما برای اطفای این حجم از آتشسوزیها کافی نیست. مرادخانی معتقد است مواجهه قانونی با متهمان آتش سوزیهای اخیر کافی نیست و باید برای نجات و حفظ حیات این خاستگاه ارزشمند تمدنی ایران با خاطیان برخورد قهری شود.
سازمان منابع طبیعی باید هرچه سریعتر متهمان را شناسایی و به دستگاه قضا معرفی کند. موضوعی که مسئولان سازمان منابع طبیعی هم با آن موافق هستند. تاجایی که پیش از این فرمانده یگان حفاظت از منابع طبیعی و آبخیزداری کشور در گفتوگو با «ایران» بر ضرورت اعمال مجازاتهای عبرتآمیز برای خاطیان تأکید کرده بود.
چرای دام بلای جان زاگرس
البته فقط آتش نیست که به جان زاگرس افتاده، بلکه چرای بیرویه دام هم به نابودی جنگلهای زاگرس دامن میزند. این پژوهشگر میراث فرهنگی میگوید: برای مثال، در استان ایلام و در منطقه حفاظت شده دینارکوه آبدانان که از سال ۱۳۸۰ در شورایعالی محیط زیست ثبت شده، شاهد چرای بیرویه دام هستیم. متأسفانه بزها هرگونه درختچه و نهالی را از بین میبرند و توالی نسلی درختان منقطع میشود. خسرانی بزرگ است که کمتر حتی به آن توجه میشود.
این درحالی است که در مناطق دینارکوه و کبیرکوه باید بالاترین سطح حفاظتی را داشته باشیم اما عملاً هیچگونه فرقی با سایر مناطق ندارد. این مناطق حتی پاسگاه محیطبانی و محیطبان ندارند و به جولانگاه قاچاقچیان چوب و سودجویان تجارت تولید زغال تبدیل شده است. این اتفاق در نهایت استمرار نسلی درختان زاگرسی را نابود کرده و آن را تبدیل به یک درختزار میکند. تراژدی هولناکی که در دوران ما در حال به وقوع پیوستن است و به نظر نمیرسد چندان متوجه ابعاد ویرانگر آن باشیم.
شیره جان درخت
عضو هیأت مدیره انجمن زیست محیطی بنار آبدانان معتقد است، معضل دیگری که زاگرس را تهدید میکند برداشت گسترده صمغ از درختان بنه است که به صورت گسترده در استانهای آذربایجان، لرستان، کرمانشاه، کردستان و ایلام انجام میشود که لازم است هرچه سریعتر جلوی این اتفاق گرفته شود. چون به صورتی بسیار بیرحمانه، منفعتطلبانه و غیراصولی انجام میشود. در فرایند صمغگیری آنهم چند سال یکبار، باید یک درخت بنه بالغ نهایتاً ۲۰ شکاف کوچک بر تنه درخت زده شود، ولی در عمل تمام سطح درختان بنه را زخم میزنند و در درخت بالای ۱۱۰ تا ۱۳۰ زخم بیرحمانه میخورد تا صمغ بیشتر استخراج شود و این کار درختان را تمام میکند.
راه نجات زاگرس از تهدیدات
مرادخانی، راه نجات زاگرس از تهدیدات را الزام سازمانهای متولی به اجرای وظایف قانونی و حاکمیتی آنها، استفاده آگاهانه از ظرفیت سازمانهای مردم نهاد و انجام فعالیتهای آموزش عمومی فراگیر و مستمر برای زاگرس میداند و میگوید: با حضور سازمانهای مردم نهاد هم میتوان از بروز تخلفات جلوگیری کرد و هم با آموزش و فرهنگسازی برای بومیها و افراد محلی میتوان جلوی تخلفات احتمالی را گرفت.
درحال حاضر بیشتر آسیبهای منطقه زاگرس به کشاورزان و دامداران برمی گردد که بخش زیادی از این مشکلات با اقدامات آموزشی و فرهنگی برطرف خواهد شد.در اینجا ممکن است برخوردهای قهری پاسخگو نباشد برای همین اقدامات فرهنگی بیشتر راهگشا خواهد بود. البته این موضوع به معنی آن نیست که برخورد قانونی فراموش شود. برخوردهای قانونی همچنان باید طبق روال سابق ادامه داشته باشند.
نظر شما